حس خوب...♥

  • خانه 

وقت امتحان ریاضی زندگیته:)♥

29 مرداد 1399 توسط زوج متعالی♥♥

بـــه نـــام خـــدای مهـــربونم??

سلام چطوری؟

ازخدا زودناامیدمیشی؟
anonymous poll

نههه صبا – 9
??????? 50%

ای بگی نگی – 5
???? 28%

اره صبازود – 4
??? 22%

? 18 people voted so far.

برم میوه هارو بشورم بیام?❤️

میدونی چراناامیدمیشی؟
چون حق داری:)

فکرکنم اولین باره که میشنوی حق داری ناامیدبشی?

میدونی چرامیگم حق داری؟

چون عقلت وذهنت محدوده،یه عقل وذهن محدود نمیتونه یچیزنامحدود رو بفهمه

قبول داری؟

مثلا یه کاسه معمولی میتونه یه لیتراب رو تحمل کنه؟؟

نههه
چراچون خودش محدوده نمیتونه این همه اب رو درخودش جابده

ذهن ماهم همینه…
محدوده…
و قدرت خدا نامحدود

میدونی الله اکبر یعنی چی؟

یعنی خدابزرگتراست از…
حالاازچی؟؟؟

ازهرچیزی که توفکرش رو کنی?

گاهی یه مسیررو میره… انگارهی میرسی به ته…بخدا میگه دارم خالی میشم?نمیکشم دیگه…

خب توحق داری اینوبگی

چون ذهنت فقط تاهمین حدازمسیرت رو قابلیت دید داره… بقیش رو نمیبینه درنتیجه فکرمیکنه مسیر تاهمینجا بود دیگه تمامه

مثل این جاده آسفالت هایی هست که یه بخشیش بریده میشه و گلیه ودوباره اسفالته دوباره یه بخشیش گلیه…

دیدی؟

توهم به اون بخش گلی میرسی میگی عع من به ته رسیدم لابد و برمیگردی

??

توجه کردی هرجا فکرکردی که دیگه تهشه وهیچ راهی نیست که من ادامه بدم،بعدش قشنگ حس میکنی خوبه پاپس نکشیدم وگرنه باید ازاول اینهمه راه رو میومدم خداروشکر انگارواقعاراه ادامه داره

تاحالاتجربش کردی؟
anonymous poll

اره – 6
??????? 100%

نه
▫️ 0%

? 6 people voted so far.

که بفهمی چه خوب شد کم نیاوردم …واقعا خداراه روبرام بازکرد…
اگر برمیگشتم چقدددددر باید دوباره راه میومدم

من بارهاپیش اومده…حس کنم دیگه ته راهم…دیگه انگارراهم رو نمیبینم…بعد قشنگ میبینم راه برام بازشده

خدا نمیذاره کل مسیررو ببینی?

قدم قدم بهت نشونش میده…
میخواد بدونه چقدر به کمکش رحمتش ایمان داری دیگه

اگرکل مسیررو بهت نشون میداد که مشخص بود توهم بهش امیدداشتی خخخ

مثلامیگفت زهراجان این کل مسیرت ببین قشنگ بری میرسی به پزشکی،اینجا باید فلان کاررو کنی ۶ماه بعدببین تومسیرت یه موفقیت هست اونجا نباید کم بیاری چون راهت ادامه داره و…

خداهمچین نقشه اماده ای به هیچ کس نداده ونمیده

میخواد ببینه چقدر توبهش واقعاااا امیدداری که قشنگ میدونی دستت رو میگیره میری

بچه ها؟

خدا میخواد واقعااااا بفهمه ماچقددددر بهش واقعیییییی امیدداریم…

خب اگر همه چی اوکی باشه مثلا همههه چی خوب باشه خب باید یه ادم خنگ باشه که بخدا امیدنداشته باشه

اما خدامیذارتت تویه شرایط سخت یخورده هم تورو رهات میکنه اما نه اون رهایی که فکرمیکنی …
دیدی بعضی مادرا میخواد بچه شون راه رفتن یادبگیره…
دستش رو اطرافش میذاره ولی دستش رو نمیگیره?

بچه نمیدونه ولی به محض اینکه بخواد بیوفته میوفته روی دست مادرش?

یا مثلا بچه رو میندازه بالا،بچه اگر بدونه میوفته قطعا نمیخنده…
اما قشنگ میدونه مادرش میگرتش پس میخنده

خییییلی جالبه بهش فکرکن

خدانمیذارتت تو روز روشن راه بری که قشنگ موانع رو ببینی بعد بخوای امید داشته باشی بخدا?این دیگه چه توکلیه؟؟؟

مثل اینه که بگن روی یه طناب راه برو،بعدمن حسابی دمه خودم محافظ ببندم…بطوری که۱۰۰%اتفاقی برام نمیوفته…
بعد بگم خدایا ببین من خیییلی بهت امیددارم توکلم کردماااا ببین چقدر شجاعانه دارم میرم

مسخره ست نه؟

اما خدا میگه نه عزیزدلم ??

تو ایمانت رو جایی نشون میدی که توتاریکی بدون هیچی روطناب راه بری اگر مردشی بیااینجا ایمانت رو نشون بده

خدایه جاهایی رهات میکنه اما گفتم مه رهاکردنی که بره پی کاره خودش!نههه

اما میخواد ببینه توچندچندی؟

به کجا رسیدی؟

سرپاخودت میتونی بایستی؟ یاامتحان بعدی رو وارد زندگیت کنه?

من خودم ازبعضی شاگردام یه امتحانات سختی میگرفتم اخه میخواستم ببینم اگراین سوالات سخت رو بتونه تنهایی جواب بده دیگه ازش امتحان نگیرم

کنارشم نمی ایستادم…بهشم میگفتم خودت باید جواب بدی…

اما بعضی هارو کنارشون بودم…راهنماییش میکردم چون میدونستم قراره بازم ازش امتحان بگیرم چون این امتحان رو خوب نمیده?

جایی که میبینی انگاربه بن بست رسیدی بدون قراره امتحان وارزیابی بشی…خدا ببینه چندچندی؟امتحان بعدیت چی باید باشه؟

بازم ریاضی?باید باشه یااملا بگیره?

جایی که فکرمیکنی اره دارم به تهش میرسم دیگه نمیتونم ادامه بدم…
همونجا خدا میادکمکت وهولت میده

امامتوجه میشه خداکه هنوز سرامتحان ریاضی میلنگی…

متوجه میشه هنوز نمیتونی این امتحان رو پاس کنی که امتحان بعدی رو ازت بگیره

میگه اوکی بذارکمکش کنم ناامیدنشه زیاذظرفیت نداره دیدی یهو کلاازمسیربرگشت خخخ

کمکت میکنه…
اما قشنگ کارایی میکنه ظرفیت وجودیت زیادبشه…

مثل وقتی امتحان ریاضی میدی میوفتی معلم باهات کارمیکنه امتحان شهریور رو خوب بدی

خداهم میارتت پایین ازاون امتحان تایخورده ظرفیت وجودیت زیادتربشه دوباره میفرستت توهمون امتحان

بعدمیگه برو ببینم اینبارچه میکنی?

امتحانات خدا مثل امتحانات مدرسه نیست…
قبول نشدی اینقدز میدی که قبول بشی

یکی سرطان میگیره…دورازجون همهه…
روزااول صبرش کمه دردمیکشه میگه خدایا منو برداراززمین و…
خدا میبینه انگارداره به ته میرسه

میگه اوکی دستش رو میگیره وبیمارحس میکنه داره یه قدرت نو بهش داده میشه …خدابغلش میکنه باهاش کارمیکنه خووب…

بعد دوباره یخورده رهاش میکنه امااطرافش هست هنوز

بیمارانگاردیگه صبرش مثل روزاولش نیست…یخووورده بهترشده…
خدامیگه اوکی داره خوب رشد میکنه انگار

خواهرم توبارداری ماه های اول ویاار خیییییلی شدیدداشت بطوریکه هرروز بهش سرم میزدم وامپول تقویتی و…

روزااول میگفت خدایا غلط کردم…حتی دیگه اینقدر بهش فشارمیومدکه میگفت فعلا بچه نخواستم اونی که اینقدددر بچه دوسته…ازبس تحت فشاربود

خدا میدید ظرفیتش پایینه صبرش خوب نیست… چندروز یه بارارومش میکرد حالش بهترمیشد دوباره ویارمیگرفتتش?

تااینکه تمرین شدکم کم ظرفیت وجودیش رفت بالا،دیگه ماه اخرویارش براش عادی شده بود صبرش خوب شده بود دیگه یادگرفته بود گریه فایده نداره همش دنبال راه حل بود لیمومیخورد،حمام میکرد حالش عوض شه،بعدازبیداری قرض شد تهوعش رو به سرعت میخورد که حالش بدنشه

ببین دیگه ظرفیتش رفته بود بالا دیگه نمیگفت چرااینجورم؟؟؟
میگفت الان بهترین کارچیه؟؟

وقتی افتادی روی دور چگونه حلش کنم این مسئله رو

قشنگ مشخصه داری امتحان ریاضی زندگیت رو خوب از پسش برمیای

??

امااگرهمش دنبال چرااا این اتفاق برام افتادی؟چرااین شد؟اگرنبود خوشبخت تربودم وووو
هنوز تو رفوزه هایی خخخ?

خداهی دستت رو میگیره هی رهات میکنه دوباره دستت رومیگیره کم کم ظرفیتت بره بالا تاخدا فرجی کنه امتحان ریاضی رو پاس بشی???

میگیری چی میگم برااتفاق افتاده؟
anonymous poll

اره خیلی – 3
??????? 75%

ای بگی نگی – 1
?? 25%

نه
▫️ 0%

? 4 people voted so far.

یچی بگم؟
تاپاس نشی خداولت نمیکنه خیااااالت تختتتت☺️

تاشمانظربدید من برنامه امروزم روبنویسم?


اصلااااا دنبال چرااایی نباش؟
تووقتی نداری که بگی چرااینجورشددرثانی ذهن تو گنجایش درک حکمت های خدارو نداره …
بنابراین تمرکز نکن…

مثل این میمونه که یکی سرجلسه ازمون ریاضی بگه میگم چرامعلمم سوال سخت داد؟
چرااصلاریاضی کشف شد؟
چه احمقی ریاضی رو اورد؟
اگر نبود چقدرخوووب میشد؟؟؟

خب عزیزمن داره وقت امتحانت میگذره…
تو داری به چی فکرمیکنی؟?

دقیقا همونجایی که به خیال خودت ته راهی…
خدا دستت رو میگیره…
اون قدرت ازتو نیست ازخداست…
بخاطرهمین حس ارامش بیشتری داری…
خداهرگز رهان نمیکنه…
به مومیرسه اما قطع نمیشه…

خداتااینجا نیاوردتتت که رهات کنه…
خداتوروازخودتم بیشتردوست داره…

از رحمت خدا ناامید نشوید که تنها گروه کافران از رحمت خداوند، ناامید می شوند.

یوسف/آیه۸۷❤️

جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش ناامید می شود؟


حجر/آیه۵۶?

 

writer:S.Gh

 نظر دهید »

خوشگلی دردسرداره:)♥

27 مرداد 1399 توسط زوج متعالی♥♥

بـــه نـــام خـــدا?

سلام بایه پست مهممم درخدمت شماخوبان هستم?

درچه حالتی هستی؟
anonymous poll

صورتم قشنگه،هیکلمم قشنگه – 10
??????? 40%

صورتم قشنگه،هیکلم(بده یا بدک نیس) – 9
?????? 36%

صورتم(بده یابدک نیس)،هیکلمم(بده یابدک نیس) – 5
???? 20%

صورتم(بده یابدک نیس)،هیکلم قشنگه – 1
? 4%

? 25 people voted so far.

بچه ها؟

قطعا دختری که چهره قشنگی داره،دختری که هیکل قشنگی داره

ازنظرنعمت زیبایی نسبت به دختری یه چهره وهیکل یا یکی ازاین دوی قشنگی نداره برابر نیستن

قطعا خدا بهش نعمت بیشتری داده☺️

ترگل ورگلش کرده…
لبای خوشگل…
گونه های قشنگ…
چشمای قشنگ…
ابرو وبینی زیبا?

قطعا نمیشه گفت این دختر فاقد نعمت زیباییه

هیکل خوشگلم اگر داشته باشه که نور الانور

اما

اینجور نیست که دیگه خدابگه اهاااان این بنده خودم رو قشنگگگ افریدم حالا بره به امون خودش هرکاااااری دلش میخواد میتونه کنه!!!!

همچین حرفی نزده دیگه….

اتفاقا گفته?

?ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيم؛
[تکاثر/ 8]

سپس در آن روز، همه شما از نعمت‌هايى كه داشته‏‌ايد سوال خواهيد شد»?

دقت کن گفته?
نـــــعمت ها
نـــعــــمت هــا
نـــعـــمــتــــ هـــــا
نــــــــعـــــــمـــــت هـــــــا

اقا شما قبول دارید که زیبایی یه نعمته یانه؟
anonymous poll

اره دیگه صبا – 15
??????? 94%

نه بابا – 1
▫️ 6%

? 16 people voted so far.

اره دیگه خوشگلیییی یه نعمته☺️
خواستگارات بیشتره ظاهرا نه؟؟؟
جلب توجه بیشتری میکنی مگه نه؟؟؟
نگاه ها بهت بیشترجذب میشه؟؟؟

واقعیته دیگه:))

همه میگن دختر فلانی خوشگله هاااا?

اقا یه کلام میای تودید

تااینجاش خییییلی قشنگههههه مگه نه؟؟؟

خب این با ذات دختر ارتباط مستقیمی داره دیگه?

دختر ذاااااتااااا دلش میخوادبیاااااد تودید…
همه بگن خوشگله خوش هیکله و…

اینجا غریبه که نیست…
من یه بار رفتم پی وی یه دختری بهش لینک دادم…
عکس خودشم گذاشته بود…خوشگلم بود…
دراومد گفت پی وی منو ازکجا اوردی؟؟
یالا بگو توکی ای؟??

گفتم خانم عاشقت شدم اومدم پی وی???

فکرکنم باورکرد اخه پرسید ازکجا منومیشناسی؟

میخوام بهت بگم دختراااا ذوق میکنن یکی بهشون بگه چهرت به دلم نشست خوشگلی و…

اقا چرا خدا دوستت رو خوشگل نکرد؟؟
چرا تورو خوشگل کرد؟

اصلابهش فکرکردی؟؟

چرا دخترفلانی بجای توخوشگل نشد؟؟
چراتو خوش هیکل شدی؟
مثلا نمیتونست خداتورو چااااق کنه؟؟
یا خیییلی لاغرت کنه؟؟

چرا تو اینطور شدی؟
این همه محو زیباییت هستی تاالان بهش فکرکردی چرا؟؟

تاحالا بهش فکردی میتونستی دماغت یوری میبود؟؟
یا لبات زشت؟
یا چشات زشت؟
اینارو یه دقیقه بهش فکرکن

اگر اینطدر نیستی یعنی خدا بطور خاص به تو یه نعمت داده

اما اینطور نیست که بگی اوکی کارم تمامه دیگه برم هرکاری دلم خواست باهاش بکنم…

نههههه

تازه این نعمتی که بهت داده پشتش مسئولیت هست☺️

حتماااا قبول داری میری توخیابون توکه خوشگل وخوش هیکلی بیشتر جنس مخالف و موافق بهت نگاه میکنن?

قطعا به توبیشترازیه دخترمعمولی نگاه میکنن

اگر خوش هیکل هم باشی هیکل هم بهش اضافه میشه☺️

من کاااااامل میفهممت منم توشرایط توبودم…
برو پست “ازصبای مانتویی تاصبای چادری"رو تو وبلاگ بخون….

وقتی معلمی تورو میکنه مبصر کلاس…
قطعا تو نمیگی واااای چه پست ومقام خوبی حالا هرغلطی دلم خواست میکنم?

قطعااااا اولاش شاید تو کف مقام مبصری میبودی،ولی بعدش فهمیدی نخیزرررر?خیییلی مسئولیت داره تازززه

زنگ تفریح ها همه بیرونن من گیرم همش باید تذکر بدم اسم بنویسم نماینده بشم و….

بعضی هاهم کلا انصراف میدن خخخخ
میگن خانم تورابه خیر و مارابه سلامت نخواستیم مبصربشیم?

زیبایی که خدابهت داده هم همچین شکلیه

منم اونموقع خییییلی ارایش میکردم خب به طبع خیلی هم تغییر میکردم…
وقتی ارایشم رو خیییلی کم کردم همه گفتن زشت شدی???

نگاه های ظاهری ازروم برداشت شد☺️
اما برعکس اونایی که دید باطنی ای داشتن بهم جذب شدن?تشویقم کردن

نمیتونی بگی که من زیبام خب الان باید برم ازش کیف دنیارو کنم

زیبایی مسئولیت داره

این پسر، پسر کوچه خیابونی نبودااااا

این پسر،شهید بابک نوریه

مگه نمیتونست هرغلطی دلش بخوادکنه؟
مگه نمیتونست کیف دنیارو کنه؟؟
مگه نمیتونست مخ هزارتادخترو بزنه؟
مگه خوشگل نیست؟
مگه خوش هیکل نیست؟؟

اما میدونی چی دید که ماندیدیم؟؟

اینکه هممموننننن روزی به این حالت میرسیم…

اینکه روح و درونیاته که برامون تاابد باقی میمونه…

اینکه تفاوت همهههه ما تو ظاهر و پوست وگوشت که تا چهل روز زیر قبر،پودر میشه

زیباترین صورت رو داشته باشی…
زیبا ترین چشم وابرو ومورو داشته باشی…
زیباترین هیکل رو داشته باشی…
اخرش پودر میشه و اونچیزی که برات میمونه این سواله:

“بانعمت زیباییت چه کردی؟”

میدونستی من به شما توهین نمیکنم…
من خودم رو دارم میگم…
من خنگم…من واقعا احمقم

میدونی چرا؟

چونکه خیییییلی سااااااده ام اگر فکرکنم خدا نمیتونست بزور منو محجبه کنه…

خییییلی ساااااده ام اگر فکرکنم خدا نمیتونست منوزشت کنه…

ساده تراینکه فکر کنم خدا زیبام کرده تاهرکاردلم خواست بکنم ودنیا بی حساب کتابه

کدوم سخت تره؟
anonymous poll

اینکه حافظ زیبایی باشیم،وهرغلطی با زیبایی نکنیم – 6
??????? 100%

اینکه هفت قلم ارایش کنیم تاتو کوچه بازار بیشتر زیبایی رو گسترش بدیم وبدرخشیم
▫️ 0%

? 6 people voted so far.

بیایم یه دقیقه فقط یک دقیقه فکرکنیم تورو خداااا

ایا سخته من همین بعدازظهر برم یه ارایش غلیظی کنم یه تیپ خفن بزنم و برم توخیابون؟؟؟

سختمه؟؟

ابداااااا
هیییییچ کس همه طعنه نمیزنه…
وهمه چون خودشون اینطورن میگن وای دمت گرم حجابت چی بود خوب کاری کردی بابا… قیامت وحساب وکتاب کجا؟؟؟
پاکی به دله

توهم فکرمیکنی پاکی فقط به دله؟؟
پس چرا توقران هرجا گفته ایمان اورید بعدش گفته عمل انجام بدید؟

بچه ها من برا دل خودم این حرفارو نمیزدم…
خدارووشکر هم مسیر بد رورفتم هم این مسیری که هستم…
من ادمی نیستم که ازاول مذهبی بودم وحالا بخوام سخنرانی کنم…
من روزی بسیاااار بدحجاب بودم باهفت قلم ارایش

فکرنکن فقط پاکی به دله…
اونایی که میگن دل پاک باشه ظاهر اهمیت چندانی نداره…
پس چرا خدا #هــــــر جا ازایمان گفته بعدش درجا گفته عمل؟ ؟؟؟

سوره مبارکه العنكبوت آیه ۵۸

وَالَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِنَ الجَنَّةِ غُرَفًا تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ خالِدينَ فيها ۚ نِعمَ أَجرُ العامِلينَ

و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، آنان را در غرفه‌هایی از بهشت جای می‌دهیم که نهرها در زیر آن جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ چه خوب است پاداش عمل‌کنندگان!

 سوره مبارکه البقرة آیه ۲۷۷
إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَأَقامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكاةَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه:

?کسانی که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و نماز را برپا داشتند و زکات را پرداختند، اجرشان نزد پروردگارشان است؛ و نه ترسی بر آنهاست، و نه غمگین می‌شون

سوره مبارکه لقمان آیه ۸
إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم جَنّاتُ النَّعيمِ
ترجمه:

❤️(ولی) کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، باغهای پرنعمت بهشت از آن آنهاست

 سوره مبارکه فصلت آیه ۸
إِنَّ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُم أَجرٌ غَيرُ مَمنونٍ
ترجمه:

امّا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، پاداشی دائمی دارند

هرجای قران بگردی بعدایمان گفته عمل….

دلت پاکه خدااااارووووشکر بیا عملتم درست کن که بهم بخورن

تاریکی و روشنی یه جا جمع میشه؟؟؟
نمیشه دیگه…
یه جا یاتاریکه یا روشن…

بد بودن اصلاااااا سخت نیست … اصلااااا نیازنیست بخودت سختی بدی…

اما خوب بودن خییییییییییییییلیییییییییییییی سخته☺️

به تهش فکرکن…

قطعا این دنیا بی حساب وکتاب نیست…
توداری با چشات میبینی واقعااااا میبینی داره هرروز یکی میمیره ومیره زیر دومتر خاک

نمیبینی؟؟

چطور میگی پس همه چی الکی اخرش مرگه لذت ببرم؟؟

تو ذهنت گنجایش نداره نعمتای خدارو بشماری…
هرکس تونست تمام نعمت های خدارو بشماره بیاد بهم بگه صبا من تاقطره اخر نعمت هاخدارو تونستم بشمارم باورکن من یه هدیه خوب براش میگیرم…

اگز تونست #بشماره تک تک نعمت هارو…

نمیتونی واقعااااا نمیتونی نعمت های خدارو بشماری

توتک تک نعمت ها قدرت بینهایت خداست….
خدا بی هدف نیست ابداااا…
بی هدف الکی وازسر سرگرمی هم مارو خلق نکزده….
همه جی حساب کتاب داره…

ازگل ولای خشک بی ارزش مارو ساخت

هرگز نگید خداچطور میتونه وقتی من پودر شدم زیرخاک دوباره درم بیاره ومنوبسازه!!
خدا تورو ازخاک پست برای اولین بارساخت..

زاولین بار نیست مشکل تر?

تو برای باراول سختته یه کیک جدید درست کنی یابرای باردوم؟؟؟

قطعاااا باراول چون تازه هست باید سختت باشه باردوم راحتتره…
خدا در قدرت بینهایته براش کاری نداره این چیزا….

فکرررررکن نه مثل اطرافیانت خودت قشنگ بشین فکرکن

این زیبایی هات الکی نیس… بی حساب و کتاب نیست…خدا میخواد ببینه چطور ازش استفاده میکنی…میخواد ببینه ظرفیتش رو داری یا بی ظرفیت بازی درمیاری…

دیدی بعضی هاچقدر بی ظرفیت اند؟
طرف تا پارسال نون شب نداشت الان به یه مقامی رسیده انگار هیچ کس رو نمیشناسه…
قطعا میگیم چقدر بی ظرفیت بوده

یادت نره هرکاااااری دلت خواست نمیتونی با خوش هیکلیت کنی

این هیکل و زیبایی امانت خداست…
به وقتش هم ازتک به تک کارایی که با زیباییت کردی ازت جواب میخوان

قطعاااا تو به نسبت یه دختری که قیافه قشنگی نداره یا هیکل جذابی نداره…. بیشترمسئولیت توگردنته…

همین اره دیگه خوشگلی دردسرداره:)

 

writer:S.Gh

 نظر دهید »

خداتااینجا نیاوردت که رهات کنه:)♥

26 مرداد 1399 توسط زوج متعالی♥♥

بـــه نـــام خـــدا?

نسبت به امتحانات الهی درچه حالتی هستی؟
anonymous poll

تسلیم خدام صبایی – 9
??????? 53%

هیچ کدوم صبا – 7
????? 41%

به مقام تسلیم ورضارسیدم? – 1
? 6%

? 17 people voted so far.

تسلیم یعنی اوکی خدا این امتحان زندگیمه بزور میپذیرمش شکر…
اما رضا یعنی خدایا راضی ام ازته دلم،مرررسی که بهم این امتحان رو دادی این قراره منورشد بده?

هیچ کدوم هم یعنی خدایا من ازامتحانی که بهم دادی اصلنم راضی نیستم وغرغرمیکنی

بچه ها من متوجه شدم هییییچی تو زندگی به اندازه تسلیم و رضا بودن به ادم ارامش نمیده

قبل ازاینکه توضیحی بدم میخوام به یسوال جواب بدید?

اینجاکسی هست که امتحان الهی توزندگیش نباشه؟
anonymous poll

نه صبا، من امتحان الهی دارم – 17
??????? 94%

اره من هیچ امتحانی توزندگیم نیست – 1
▫️ 6%

? 18 people voted so far.

بچه ها یه واقعیته که زندگی هیییچ کس بدون امتحان الهی نبوده ونیست ونخواهد بود

هییییچ روزی نخواهد اومد که بگیم اوکی همههه چی عاااالیه حالا قدم برداریم?

هررررفردی بایک یا چندچیز امتحان میشه،من قبلا براتون ثابت کردم که علم وآگاهی خدا بیشتره بدون شک….

امتحانات الهی اون دسته ازاتفاقاتیه که شما درش یااصلا نقش نداشتید یا نقش اصلی رو نداشتید?

خدا این امتحانات رو وارد زندگیت کرده…
اونم با ظرافت زیاد وعلم و اگاهی فراوان

یسری حکمت های این امتحانات رو باگذر زمان میفهمیم یسری هاشم تااخرعمرمون هم نخواهیم فهمید…

بخاطر همینه که خدا میگه?

کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتالُ وَ هُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَ عَسي‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

بر شما کارزار ( با کفار ) نوشته و مقرر شد و حال آنکه برای شما ناخوشایند است ، و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما بهتر است ، و بسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما بدتر است ، و خدا می داند و شما نمی دانید.


۲۱۶سوره بقره

دقت کن به این جمله?
خدا میداند وما نمیدانیم…
خدامـــــیداند و ما نمیــــدانیم….
خــــدامـــیـــدانــــد وما نمیدانـــــیم….
خـــــــــدا مـــــیـــــداند ومــــــا نمـــــدانیـــــــم….
خـــــــــــدا مــــــــــیـــــــدانــــدومـــــــــا نــــــمـــــــدانیـــــم…
خـــــــــــــــدامـــــــــــیـــــــدانــــــدومــــــــــانـــــــمــــــــدانــــــیـــــــــم….

عقل ما معیوب وناقصه… خیلی اعتمادبنفس داریم که باعقل ناقصمون کارای بی نقص خدارو واکنی میکنیم?

میدونی مثل چی میمونه؟
مثل این میمونه یه بچه کلاس اولی بیادمثلا ازاستاد پناهیان ایراد بگیره??

خنده داره نه؟؟؟

به این بچه نخند…
توزندگی ماهم ازاینکاراکم نمیکنیم

میدونی چیه؟
من باور نمیکنم که اونایی که گزینه تسلیم بودن رو تیک زدن هم واقعااااااا تسلیم باشن!؟

اگر واقعا تسلیمی،پس چراهی غرغرمیکنی؟؟؟
اگر تسلیمی چراهی میگی کاش نبودش توزندگیم این امتحان؟؟

مقام تسلیم ورضا باهم فرق دارن دخترا

تسلیم یعنی?

اوکی خدا،دیوار کوتاه ترازما نبود،بــــــاش اینم میپذیریم شکرشکر،اوکی هربلایی بیاد هم میپذیریم،تو خیییلی بالا نشستی دیگه?حتما یچی میدونی،اوکی شکرت…

اما ته ته ته دلت راضی نیستی و میگی این امتحان مانع شده توزندگیم

اما مقام رضا بالاتراز مقام تسلیمه دخترا

رضا یعنی خدایا من خشنودیم به هرچیزی که وارد زندگیم میکنی?
مریض میشی میگی عجب خدایی دارم یعنی قراره چه درسی بهم بده این مریضی؟؟

شوهرت روازدست میدی میگی من به کارخداایمان دارم یعنی قراره چی یادبگیرم؟؟

دوست پسرت رو ازدست میدی،میگی اوکی خدااا دمت گرم یعنی قراره چه چیزایی خدابهم بده بعدش؟؟

شغلت رو ازدست میدی میگی وااای یعنی قراره چه شغل خوب تری گیرم بیاد؟قراره خدا چیارو بهم نشون بده؟?

رضا خیییییلی مقاااااام قشنگیه ???

فرد قشنگگگگگ میگیره که این دنیا الکی وروهوا نیست…
حساب وکتاب داره…
بدون اجازه خدا برگی ازدرخت نمیوفته…
قطعا اتفاقات بزرگترباحکمت رخ میده…

من سال۹۶کنکور دادم خیییییلی خونده بودم خیییلی(کاری ندارم به درست یا غلط خوندنم)
رفتم کنکوردادم…
جواب هااومد، من قبول نشده بودم?
اون شب همش گریه میکردم…
گفتم لعنت براین زندگی…
این چه بدبختیه من دارم….
من تمام هم وغمم کنکورم بود…
تمام هدفام تمام ارزوهام پرکشید رفت هوا…

اما۱۸مرداد۹۸فهمیدم،خداااااارااااااشکرررررر که نشد?????
حوزه مسیر وهدف من بود نه کنکور،نه رشته ها بیمارستانی…
اگر قبول میشدم واااای چقدر زندگیم بد بود درمسیری قرارمیگزفتم که هدفم نبود…

هزااااااراااان بارشکردم که قبول نشدم☺️❤️

هیییییچییی اتفاقی نیست…
هیچ تلاشی روزمین نمیمونه…
چون خدا ناعادل نیست…
چون خدا نیاز نداره به بی عدالتی

حکمت امتحاناتت روبعدمیبینی

کسانی که تسلیم خدا نیستن عبارت:
لا حول و لا قوه الا بالله رو #باور ندارن?


امام صادق(ع)میفرمایند:

إذا قالَ العَبدُ : لا حَولَ و لا قُوَّةَ إلاّ بِاللّه ِ ، قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ للمَلائكةِ : اِستَسلَمَ عَبدي ، اِقضُوا حاجَتَهُ .
 هرگاه بنده بگويد : لا حول و لا قوّة الا باللّه ، خداوند عزّ و جلّ به فرشتگان فرمايد : بنده ام تسليم شد ، حاجتش را برآوريد .

فکرمیکنن دنیا بی درو پیکره…
اومده تو دنیا همش عذاب بکشه…
هیچ هدفی نیست…
هیچ نظمی نیست…
ازاسمون تالاپ افتادی رو زمین و کسی هم کاری به کارت نداره??

نه عزیزم خدا ازریزترین کارهای تو خبرداره?

چطور یه مادر ازریزترین حالتابچه ش خبرداره،بچه سعی میکنه بپوشونه گریه هاش رو غمش رو،مادر بهش میگه بگوببینم چته?

اصلاااا نمیشه پوشوند ازمادرچیزی رو

بنظرت ازخدا که خالق ماست میشه پوشوند؟؟؟

بچه ها؟

نمیخوام به شما حرفی بزنم بی احترامی بشه…
امامن نوعیییی واقعاااااا خنگم?
خیلی احمقم خیییلی کوته بینم …

میدونی چرا؟؟؟

چون من اگرتسلیم خدا باشم خدا همون چیزی رو بهم میده که به نفعمه و من هم دنیام رشد میکنه و هم اخرتم…

اما وقتی خودخواه وسرخود باشم و بگم نه من بایدبه هرچی بخوام برسم اینطورباهزاااااران عذاب ممکنه بهش برسم اما درنهایت پی میبرم چقدر اشتباه کردم کاش تسلیم خدابودم….

خب احمقم حتما که ازهمون اول تسلیم خدانشدم…
خداهم ولم کرد بهش رسیدم فهمیدم اخ چه اشتباهی کردم بعدازکلی رنج فهمیدم اره خدا درست میگفت

این اگر حماقت نیست پس چیه?

دیدی حتماااااااا بعضی ها یه پسری رو انتخاب میکنن وولش نمیکنن تابهش برسن ازهمههه چی میگذره تابهش برسه اینقددددر عذاب میکشه تابهش برسه

خانواده هم میگن ولش کنیم این دختردیوونه ست بذار بره ازدواج کنه

بعدازدواج میفهمهههه ای کااااااش به حرف داداشم گوش میدادم… داداشم بهم گفت این پسر خوبی نیست…کاش به حرف ننه بابام گوش میدادم…اونابهم گفتناااا??چقدر احمقانه خودمو بدبخت کردم که الان تودادگاه باشم بایه بچه براطلاق

شک ندارم اطرافتون این مدل کم ندیدید

ببین اخر میرسه به حکمت خدا

اماباکلی رنج وبدبختی

اینومن نمیگم خدامیگه??

خداوند متعال به داود عليه السلام وحى فرمود :

 أوحَى اللّه ُ تعالى إلى داودَ عليه السلام : تُرِيدُ و اُرِيدُ، و إنّما يَكونُ ما اُرِيدُ ، فإن سَلَّمتَ لِما اُريدُ كَفَيتُكَ ما تُرِيدُ ، و إن لَم تُسَلِّم لِما اُرِيدُ أتعَبتُكَ فيما تُرِيدُ ، ثُمّ لا يَكونُ إلاّ ما اُرِيدُ .
تو مى خواهى و من مى خواهم و فقط آن مى شود كه من مى خواهم ؛ پس ، اگر تسليم خواست من شوى ، خواست تو را هم تأمين كنم ، اما اگر تسليم خواست من نشوى ، تو را در راه خواسته ات به رنج افكنم و آن گاه همان شود كه من مى خواهم .

بحارالانوار??

خییییییلیی حرفه این دقت کن بهش?????

قطعااااا درنهایت همون چیزی میشه که خدامیخواد اما اگر تسلیم نباشیم بارنج میفهمیم…
یه سیلی محکم زندگی بهت میزنه که سرت چهاربار دور خودش تاب میخوره به غلط کردن میوفتی بعد میگی اخ چیکارکردم من ?

یسوال
تومیری بیمارستان کمرت درد میکنه سرت درد میکنه،تو به دکترمیگی چی برات بنویسه یا دکتر برات مینویسه؟؟؟

قطعا دکترررررر


تازه اگر بهش بگی اقای دکتربرام این قرص رو بنویس بهت میگه اگر میخوای توبیا جای من بشین???

چرا؟؟؟
چون تو تشخیص نمیدی دیگه اون میده…
گاهی داروهایی که برات مینویسه هم تلخه بدمزه ست نصف شب باید پاشی بخوری??
عوارضم دارن بعضی هاشون…

اما باز باید مصرفشون کنی

کارخداهم دقیقا همینه…
تو نمیتونی بگی خدایا میگم اون پسر خوشگله هم برام بنویس تودفترچه م??

راستی اون ماشین خوشگله هم بنویس برام?

راستی من میخوام کااااامل همیشهههه سالم باشم،سلامت کامل هم بنویس??

راستی یادت نره خانواده توپی رو تودفترچه م بنویسااااا نه بیام تودنیا ببینم خانوادم بدبختن??

یعنی صرفااااااا بعضی هامون دکترمیشیم وتجویز میکنیم…
خیییلی هم طلبکاریم دقت کردی؟؟؟

خداهم میگه پسر خوشگله رو میخوای بسیااااار خوب بهت میدمش امارنجش هم تحمل کن ودرنهایت اونی میشه که من میخوام?

بعضی هامونن صرفااااا طلبکارخدایییم

میریم سمت خدا میگیم…

ببین خدا اومدم سمتتت میدونی که من سمتت نیومدم تاحالا…
بهم بدش …من حوصله ندارم بشینم دعاکنم…زود بده… یالا بده… ببین یه باردیگه بیشتر نمیام دمه خونت دادی دادی ندادی دیگه رومم نمیکنم سمتت…
حواست باشه???

اصلااااا این فرد کلا رد داده

اصلااااا هیچی رودرک نکرده

براکی خط ونشون میکشی???

تو بیمار خدایی تو نیازداری به خدا??

حرصت نگیره صبا نمیگه?
پیامبر(ص)میفرمایند?

 

?يا عِبادَ اللّه ِ! أنتُم كالمَرضى و رَبُّ العالَمِينَ كالطَّبِيبِ ، فَصَلاحُ المَرضى فيما يَعلَمُهُ الطَّبيبُ و تَدبِيرُهُ بهِ ، لا فيما يَشتَهِيهِ المَريضُ و يَقتَرِحُهُ ، ألا فَسَلِّمُوا للّه ِِ أمرَهُ تكونُوا مِنَ الفائزِينَ .
 اى بندگان خدا! شما مانند بيماريد و پروردگار جهانيان چون طبيب، و صلاح بيمار در آن چيزى است كه طبيب مى داند و تشخيص مى دهد، نه در آنچه بيمار مى خواهد و پيشنهاد مى كند ؛ هان! پس كار خدا را به خود او بسپاريد ، تا از رستگاران باشيد .

بچه ها؟؟

تا باورمون به خدا درست نشه هیییییچیییی درست نمیشه…
توتا درک نکرده باشی همههههههههه چییییییی دست خداست چطور میخوای تسلیم باشی هان؟؟؟

توهنوز توذهنت به غیرخداقدرت میدی…
شرک خفی داری…
به شوهرت بیشترازخداامیدداری…
تایه لذت میاد توزندگیت خدارو به کل فراموش میکنی…
تاازدواج میکنی میگی دیگه انگار به خدا نیازنداری…
توهم بی نیازی میزنی؟

چطور میخوای تسلیم خداباشی؟

توتا نفهمی،لاحول ولا قوه الا بالله تادرک نکنی باور نکنی همه پوچن دربرابر خدا…
اول خدا اخر خدا همهههه چی ازخدااااااست…
خدا توبینهایت ترین قدرت قرارداره

چطور میخوای حالا بهش ایمان بیاری و تسلیمش باشی؟؟

برو باورات رو درست کن… خدارو بیشتر بشناس،ایمانت رو درست کن…
چطور؟؟؟

با ذکر مدام خدا توزندگیت…همش بگو همه هیچ کارن وخدا همه کاره ست… همه چی زندگیت رو ازخدا بدون… بگودیگران به اندازه یه مورچه قدرت ندارن…
فقط خداااااا

اینقدر تکرارکن جملات توحیدی تاباورت بشه همهههه چی ازخداست

امام باقر(ع)میفرمایند??

أحَقُّ مَن خَلَقَ اللّه ُ بِالتَّسليمِ لِما قَضَى اللّه ُ ، مَن عَرَفَ اللّه َ .
 سزاوارترين خلق خدا به تسليم در برابر قضاى او ، كسى است كه خداشناس باشد .

خداروچطور میشناسی؟؟؟
با ذکر ویاد مدام خدا توزندگیت…
بذارهمه به دیگران قدرت بیخود بدن…
توبگوووو فقط خداااااا

اگر زمان قدیم بت میپرستیدن…
ماالان ادم پرستیم..
ماالان بغیرخدا قدرت میدیم.
ما الان به ادما بیشترازخدا امیدداریم…

خداوکیلی اینوقبول داری؟
anonymous poll

اره – 7
??????? 100%

نه
▫️ 0%

? 7 people voted so far.

بذار یه مردی بیاد توزندگیت میگی خدا کجای زندگیمه دقیقا؟؟؟
یاااااادت میره باورکن فراموشی میگیری…
کم ندیدی دخترایی که مجردی که بیشتر احساس نیازبه خدا داشتن سرازسجده برنمیداشتن …
الان که یه شریک وارد زندگیشون شد که همونم خدادداده توهم بی نیازی ورشون داشته،چادر رو گذاشتن کنار،ترک نمازکردن???

تازمانی که به غیر خدا توذهنمون قدرت بدیم هرگز تسلیم خدا نمیتووووونیم باشیم…

ماهم شرک خفی داریم بچه ها…
منتها مدلش ازنوع بت پرستی نیست نمیبینمش بخاطرهمین فکر میکنیم الان خیییلی دید توحیدی ویگانه پرستی داریم

یه مادر چقدر بچش رو دوست داره؟؟؟
خیییییلی زیااااد.

خواهرم بارداره میگه صبااینقدر بچه م رو دوست دارم که تامدتها به کسی نمیدم حتی بغلش کنه خییییلی دوسش دارم…

همین مادر ایا وقتی بچه ش بره سمت چاقو،چاقو رو ازش نمیگیره؟؟؟

قطعا میگیره و حتی اگر بچه گریه کنه بهش نمیده….
بهش میگی چرانمیدی میگه نه براش خوب نیست?

قشنگه نه؟؟

یایه معلم، یه امتحان سختی ازبچه ها میگیره…
شاگرداش نمره کم میارن حتی گریه میکنن معلم میگه باید بیشتر تلاش کنی نمیتونم سوال راحت بدم باید سختی بکشی تابری لول بالاتر☺️

ایااین معلم کافره؟؟
قطعاااا نه اما باید بچه رو بهش سختی داد تا بدونه توسختی هاست که رشد میکنه??

اقااگر یه راه بود اونم راحت طلبی دیگه چه دغدغه ای داشتیم؟؟؟

خب این بندوبساط هارو جمع میکردیم و میرفتیم مسیرراحته وسلام…
اما توسختی هاست که قراره رشد بکنی…

امام باقر(ع)میفرمایند☺️

إنّا لَنُحِبُّ أن نُعافى فِيمَن نُحِبُّ ، فإذا جاءَ أمرُ اللّه ِ سَلَّمنا فيما يُحِبُّ .
البته ما دوست داريم درباره كسى كه دوستش مى داريم رنج و مصيبتى به ما نرسد ، اما چون فرمان خدا در رسد تسليم چيزى هستيم كه او دوست دارد .

اره دیگه هی خودمون رو لوس میکنیم پیش خدا☺️
هی میگیم
خدایا ببین چقدر دوست دارم نکن دیگه:)
ببین رنج رو اززندگیم بردار:)
چون فلسفه رنج رو اصلا نفهمیدیم…
که ما بااااااید رشد کنیم ورشد هم توهمین رنج ها وامتحاناته

امام صادق(ع)در پاسخ به اين سؤال كه : از كجا دانسته مى شود كسى مؤمن است؟ ـ فرمود :

 بِالتَّسليمِ للّه ِِ ، و الرِّضا بما وَرَدَ علَيهِ مِن سُرورٍ و سَخَطٍ .
از تسليم او در برابر خدا و خرسنديش به هر خوشى و ناخوشى كه به او رسد .

واقعااااا اینوقبول دارم?

کسی که غرغرمیکنه حتی اگر ببینی نمازشب هم میخونه بدون مومن واقعی نیست

خودت باشی خدایی ازچه نوع شاگردی خوشت میاد.
فرض کن معلمی

من خودم یه شاگردداشتم اعصابم رو خورد کرده بود?
تکلیف میدادی غرمیزد…
تمرین میدادی غرمیزد…
امتحان میگرفتی غرمیزد…

ولی برعکس شاگردایی داشتم که قشنگگگگ گوش میداد…
هرامتحانی میگرفتم تازه میگفت سختتربگیر…
مودب زرنگ…

ببین پس ادم اگر بخواد میتونه

بچه ها ما باید به مقامی برسیم که اصلا نگران اتفاقات اینده هم نباشیم…
بگیم چه شرایط بهتربشه چه بدتر خدابهترمیدونه رشد من درچیه☺️❤️

اما ما نگران چی ایم؟؟؟
نکنه بدتربشم… نکنه توکنکورم قبول نشم… نکنه شغل بدترگیرم بیاد… نکنه شوهربد گیرم بیاد…
ایناهمهههه بخاطر عدم تسلیم بودن و رضا دربرابرخداست

فکرمیکنیم خدا اون بالاست ومشغول خودشه… ماهم تو چرخ وفلک خرابه ایم هرلحظه ممکنه سقوط کنیم???

خدابه طور مستقیم توقران گفته تسلیم من باش دیگه باید به چه زبونی بگه؟؟؟

_میگه تسلیم من باش بچت رو سقط نکن من روزیش رو میدم…

_میگه ازدواج کن من رزقت رو میدم…

_انفاق کن همه چی دست منه اگر بخوام روزیت رو تنگ میکنم یا گسترده…

دیگه به چه زبونی بگه من تورو به تنگنا نمیکشونم؟؟؟؟
به چه زبونی بگه من بالاترین قدرت رو دارم بیا سمت من؟؟؟

وَمَنْ یسْلِمْ وَجْهَهُ إلَی اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَک بِالعُرْوَةِ الوُثْقَی وَإلَی اللَّهِ عَاقِبَةُ الامُورِ

ترجمه:

و کسی که چهره اش (: وجودش) را تسلیم خدا کند، در حالی که او نیکوکار است، پس قطعاً، به دستاویزی استوار تمسّک جسته است؛ و فرجام همه ی کارها فقط به سوی خداست.

سوره لقمان/آیه۲۲

#پیام_ناشناس

‌سلام صبایی
میگما واقعا رسیدن به مقام رضا خیلیییی سخته یعنی خود خدا باید به ادم توفیقشو بده
ولی به شددددددت شیرینه
چون تمام غم و غصه ها پر میکشن میرن خیلی باحاله حس میکنی یه سرپرست ابرقدرت بالاسرته که تو میتونی همیشه زندگیتو بسپری دستش و بدون دغدغه بری جلو
رضا باعث میشه نترسی کم نیاری غصه نخوری روحتو زخمی نکنی
واقعا موهبته
خوشا به سعادت کسایی که دارنش ولی صبایی آمپر ایمان باید بره بالا تا مقام رضا پیدا کنی
من خیلی به این جمله هیچ اتفاقی اتفاقی نیست و بدون اذن خدا برگی روی زمین نمی افته اعتقاد دارم
همههههه کارای خدا با دلیل و حکمت و استدلاله
ما به قول شما عقلمون ناقصه نمی فهمیم میزنیم با غر غر و اه و ناله همه چی رو خراب میکنیم
ولی کارای خدا واقعا خیلی جذاب و خوبه
منم مثل شما پارسال کنکورم که خراب شد قاطییییی کردما واقعا بشدتتتتتتت زحمت کشیده بودم و از اون گذشته طاقت ناراحتی هر چند پنهانی خانواده ام نبودم خیلی بنده خداها از دوست و اشنا حرف شنیدن?چون همه منتظر بودن من تکم رقمی چیزی بشم?ولی خب رتبه ای که میخواستم نشد
صبایی اون روزا از خدام دور بودم یعنی اصن مقام رضا و تسلیم و اینا یکی پیشم میگفت یه بلایی سرش می اوردم
گذشت تا رسید به امسال خب در مسیر تحولم به یه چیزی رسیدم و بنگگگگگگ اغراق نیست بگم صبا کاملا فهمیدم اگه قبول میشدم چی میشد
حقیقتا زندگیم به لجن کشیده میشد
بعد اون اتفاق هزار بار خدارو شکر کردم
همه ادما همینن خدا میگه من رحمت رو بر خودم واجب کردم خدا که کینه ای و حسود و بخیل نیست منبع نعمت واسعه است منبع همه چیزه
خدا همیشه برا بنده اش خیر میخاد
ماییم که درک اون خیر نهان در پشت شرایی که فکر میکنیم شرن رو نداریم
ممنون از بحث زیبات عزیزم❤️
حالم خوب شد?
صبا جان سر نماز شبات یاد مام باشیا عزیزترین زهرام❤️

Writer:S.Gh

 نظر دهید »

لاتجسس!♥

25 مرداد 1399 توسط زوج متعالی♥♥

بـــه نـــام خـــدا♥

دنبال بقیه ای ببینی کی چیکارمیکنه؟
anonymous poll

نه صبا – 13
??????? 50%

اره خیلی – 8
???? 31%

ای بگی نگی – 5
??? 19%

? 26 people voted so far.

میبینی یکی ازدواج کرده یابه یه موفقیتی رسیده زورت میاد؟
anonymous poll

نه صبا – 13
??????? 50%

ای بگی نگی – 7
???? 27%

اره خیلی – 6
??? 23%

? 26 people voted so far.

ببین

من معتقدم کسی که همش سرش توزندگی بقیه ست، سرش توزندگی خودش نیست

و سرک کشیدن تو زندگی بقیه،دوعامل داره بنظرم

یااینکه طرف اززندگی خودش راضی نیست…
یااینکه بیکاره

غیرازاین دوعامل بنظرم عامل دیگه ای نیست

یااینکه طرف بیکاااااره… حوصله ش سرمیره هی سرک میکشه توزندگی اینواون…
فلانی طلاق گرفتااااا
فلانی ازدواج کردااااا
فلانی دخترش باپسر فلانی دوست بوداااا
پسر فلانی دخترفلانی رو خودم دیدم اورد خونه…

یعنی صرفااااا اینگونه افراد بیکاااارن…
وگرنه یه ادم مفید و پرمشغله و پرکار وموفق واهل برنامه و… وقتی نداره که بخواد بچرخه ببینه بقیه چیکارمیکنن؟؟؟

ببخشید رک میگم

اگر توهم دنبال زندگی این واونی که ببینی فلانی چیکارکرد؟

یه عاملش ناشی ازبیکاریه،بیکار وبی برنامه ای هی میچرخه توایستا تو استوری ها زیاد سوال میپرسی تابفهمی طرف چیکارکرد وزندگیت اینطور بچرخه

الان سنت کمه زیاد متوجه نمیشی…
اگرالان جلوش رو نگرفتی پس فردا۴۰،۵۰ساله میشی اونوقت عمرا دیگه تغییر نمیکنی

میشی مثل این زنا همسایه تون که دمه در نشستن ببینن کی توکوچه رد میشه…
چه دختری حجاب زده … چه دختری بدحجابه هی پشتش حرف بزنن…

هیچ ادم فضولی دلسوز نیست

دیدی بعضی ها میگن بخدا دلم براش میسوزه هاااااا وگرنه مگه دلم نمیخواد اونم راه درست رو پیش بگیره

یسوال ازخودت بپرس

به توچه؟
به من چه؟
به ماچه؟

من متوجه شدم ریشه غیبت، قضاوت،بد گمانی و… همین سرک کشیدن وتجسس کردن توزندگی بقیه ست

لاتجسس?

من نمیگم،خدا میگه?

❤️یَا أیُّهَا الّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیرًا مِنَ الظَّنِّ إنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إثْمٌ وَلا تَجَسَّسُوا وَلا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أیُحِبُّ أحَدُکُمْ أنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللهَ إنَّ اللهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ»

ای کسانی که ایمان آورده اید، از بسیاری از گمان ها بپرهیزید که پاره ای از گمان ها گناه است و جاسوسی مکنید و بعضی از شما غیبت بعضی نکند. آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ از آن کراهت دارید (پس) از خدابترسیدقطعاخدا امرزنده ومهربان است

حجرات/آیه۱۲

چیکارداری وقتی استوری یکی رو میبینی کنکاش کنی بفهمی چخبره؟؟؟

بکی استوری عاشقانه میذاره هی بنویسی،میگم مگه دوست پسرداری؟؟؟
کلک طرف کیه!؟
چرابهم نگفتی؟

یکی عقد میکنه حالایه استوری هم میذاره…
زیرش بنویسی،چقدرخوووووشحااااال شدم حالا بگو ببینم اسمش چیه?
چندسالشه؟
کی عقد کردین؟
عگس حلقه هاتون رو بفرستین؟
عکس یه نفره دونفره ده نفره… میفرستی!
عکس تکی میفرستی…
میگم کارش چیه؟
خونه ش کجاست

واقعاابه ماچه؟؟؟

زیرش یه جمله بنویس “خوشحال شدم ان شاءالله خوشبخت باشین"وسلاااااام

دیگه یادبگیر سوال اضافی نپرسی

یکی ازدوستانم عقد کرده بود بعد یه استوری تووات گذاشته بودازبس ازش پرسیده بودن وسوال کردن که بنده خدا استوری بعدیش نوشت توروخدا اینقدر سوال نپرسید

خب خیییییلی زشته بچه هاااا

بعداگر تیکت زدن که استوری شون رو نبینی ناراحت نشو:)

الان۲۰سالته،۲۵سالته،۳۰سالته و…
عادت میکنی دیگه بزرگ شدی ترکش نمیتونی کنی

یسوال ازخودت بپرس"به من چه که کنکاش کنم؟؟؟؟؟”

نمیدونم مادرت هم اینطوره وارث بردی یانه… اما توکاری به مادرت نداشته باش…
تورو مردم جدا میشناسن زشته این رفتار

برازندگیت بشین برنامه بریز که بیکارنشی و بری کنکاش کنی

مورد بعدی که بنظرم عامل مهم این تجسس هاست اینه که توخودت اززندگیت رضایت نداری

هی کنکاش میکنی ببینی حالا که زندگی خودت اینه زندگی دوستت فامیلت و… چطوره؟

حالا که خودت تو شغلت توزندگیت موفق نشدی… هی دلت میخواد ببینی اون چیکارمیکنه…

خب مشکل اون بنده خدانیست…
مشکل خودتی..
سعی کن وتلاش کن روز به روز خودتو به زندگی ایده ال خودت نزدیک بکنی که نخوای کنکاش کنی

بزرگ میشی همه میگن فلان یه ادم فضولیه که حدنداره

خب از الان تمرین کن یادبگیر…
جلو خودت رو بگیری …
وقتی یکی یچی میذاره بگو به من چه که تجسس کنم؟؟؟

چه سودی برامن داره؟

به ما چه که فلانی کنکورش رو چیکارکرد؟؟
به ما چه فلانی طلاق گرفت؟؟
به ماچه که فلانی نصف شب ازکوچه ردشد؟؟

به ماچه که فلانی نامزد کرد وجداشدن؟؟
به ماچه که شوهر دوستمون چه شکلیه؟کارش چیه؟خونه ش کجاست؟؟

به ماچه واقعااا؟؟

من فهمیدم به میزانی که سرمون توزندگی بقیه ست ببینیم اونا چیکارمیکنن؟
اززندگی خودمون غافل میمونیم

صبح تاشب سرت تو زندگیشه،خب اصلااااا تمرکزی روی نقاط ضعف خودت عیب های خودت برنامه هات واهدافت نداری

پيامبر(ص)میفرمایند:

  إيّاكُم و الظَّنَّ ، فإنَّ الظّنَّ أكْذَبُ الحَديثِ، و لا تَحَسَّسوا، و لا تَجَسَّسوا

از گمان دورى كنيد؛ زيرا گمان دروغترين سخن است. در پى شنيدن سخنان مردم و كشف عيب آنان نباشيد.

( صحيح مسلم : ۴/۱۹۸۵/۲۸ )

??واقعا اینقدر برای زندگیت برنامه بریز که وقـــــت نداشته باشی که بخوای بایکی درمورد زندگی بقیه حرف بزنی

هروقت میخوای فکرکنی بقیه چیکارکردن یامیکنن؟
ازخودت بپرس الان بجای این فکرا خودم زندگیم چقدر کم وکاست داره؟ازکجا باید شروع کنم زندگی خودمو درست کنم؟

مگه اونو میذارن توقبرتو که اینقدر کنکاش میکنی درباره ش

ولش کن…
بچسب به زندگی خودت… اینقددددر ادم خودش عیب داره که اگر بخواد بهش برسه وقتی نمیمونه باورکن وقتی نمیمونه

اما ما زندگی خودمون رو ول کردیم چسبیدیم به زندگی بقیه

خوشبختی اون باعث بدبختی تونمیشه

پس چته دیگه؟?

من درمورد ازدواج حسابی باهات حرف زدم برو پست"دربهترین زمان خدا بهترین مردرو وارد زندگیت میکنه"روبخون تووبلاگ هست?

فقط بدون اینطور نیست که خدایه مرد خوب تودنیا افریده اونم گیر دوستت فامیلت اومده!?
خدا دربهترین زمان اون مرد مناسب توهم وارد زندگیت میکنه

اما مشکلت اینه که همش خودتو باهاش توزندگی مقایسه کردی

الان اون ازدواج کرده تونکردی فکرمیکنی الان اون ازت زده جلو!!

درصورتی که زندگی بازی فوتبال نیست که یکی بزنه جلو!!

تو دقیقا همونجایی هستی که باید باشی نه جلوترازبقیه ای ونه عقب تر

هروقت خبر ازدواج کسی رو میشنوی بگو خداااروووشکر یکی ازخواهرای خودم ازدواج کرد??
خداروشکر دوتاجووون ازگناه بزرگ وکوچیک دورشدن??
خداروشکر نصف دین دوتا جوون کامل شد??
خداروشکرکه بزرگترین سنت خدا عملی شد??
خداروشکر دوتاجوون به نیازهاشون میتونن جواب بدن??
خداروشکر دوتاجوون امیدهم شدن??

مگه اگر اون مجرد میموند،توازدواج میکردی؟یا ازدواجت زودتراتفاق میوفتاد؟

نههههه

حساب وکتاب هرکی جداست…
تومسیر خودت رو داری..
توالکی توهم زدی و مسیر خودت واونو یکی دونستی وهی مقایسه کردی…

بچه ها هرچقدر ادم اززندگی خودش بیشتررضایت داشته باشه کمتردرگیر زندگی بقیه ست شک نکن

امام علی در نامه معروف خود به مالک به عنوان حاکم مصر چنین می نویسد :

کم ارج ترین افراد نزد تو باید کسانی باشند که نسبت به کشف و پخش عیوب و اسرار مردم حریص تر و بی باک ترند برای اینکه نوعاً مردم دارای عیوبی هستند که حاکم برای پنهان داشتن آنها از همه سزاوارتر است . پس هرگز در صدد کشف کردن آن لغزش هایی که پنهان از تو (پنهان از حکومت ) صورت گرفته بر نیا . 

اره واقعا بعضی هارو باید روز خبرنگاربهشون تبریک گفت:)

شغلشونه واقعا…
میدونستید بعضی هاشغل مهمشون کنکاشه…

مشغول زندگی خودت باش…
هییییچ اتفاقی اتفاقی نیست …
بدون اجازه خدا برگی اززمین نمیوفته…
خوشبختی بقیه تورو بدبخت نمیکنن…
ارتباطتت رو باخدا قوی ترکن…
این عادت کنکاش رو ترک کن وگرنه بزرگ ترشدی یه پا تجسس گر میشی…

جلو خودت رو بگیر…
ازخودت بپرس به من اون چیکارمیکنه…
باورکن مسیرتوجداست…
کارخدا حساب کتاب داره…
براافرادی که موفق میشن دعای خیرکن…

پيامبر(ص)میفرمایند:

إنّي لَم اُؤمَرْ أنْ اُنقِّبَ عن قُلوبِ النّاسِ و لا أشُقَّ بطُونَهُم .
من مأمور نيستم كه دلهاى مردم را بكاوم و درونشان را بشكافم.

( كنز العمّال : ۳۱۵۹۷ ، ۱۵۰۳۵ )

به ما چه واقعا؟؟
خدابالاسره و حساب وکتاب هاهم دست خودشه…
درمورد اطرافیانت حسن ظن داشته باش…
بدترین فکرارو درمورد کسی نکن

حتی اگر واقعاااا هم فلانی فلان کاره ست… بازم توذهنت فکرخوب کن…باهاش همون رفتارقبل رو داشته باش…
این دنیارو ووابستگی هات رو بهش رهاکن…
همیشه اینجا نیستی…

اینقدر که بفکر بقیه باشی ارامش اززندگی خودت میره…

براارامش خودت هم که شده این عادت رو ترک کن…
بشین باخودت بنویس ببین کجا ها دلت میخواد کنکاش کنی وتکرارنکن همین…
ببین چقدر اززندگیت رضایتت میره بالا…
تمرکزت بیشترمیشه??

دیدی بعضی که کاری به کسی ندارن چقدر اروم اند؟؟؟؟

این مردم هزاررنگ اند… هیچ ادم خوب خوب مطلقی نیست…
فکرت رو درگیرشون نکن…
هدف بریز واینقدر سرگرم زندگی خودت باش که وقت نکنی بگردی توزندگی این اون

حرف آخر:

هرجا دیدی داری چرخش میزنی توزندگی بقیه بدون اززندگی خودت غافل شدی:)

 

writer:S.Gh

 نظر دهید »

ازصبای مانتویی تاصبای چادری:)♥

24 مرداد 1399 توسط زوج متعالی♥♥

بـــه نـــام خــدا?


سلام دخترای گل من:)

پوششت چطوره؟
anonymous poll

چادری – 15
??????? 79%

مانتویی اماباحجاب – 4
?? 21%

مانتویی بد حجاب
▫️ 0%

? 19 people voted so far.

دوس داری چادر بپوشی؟(بدحجاب هاجواب بدن)
anonymous poll

اره صبا – 5
??????? 83%

نه صبا – 1
? 17%

نمیدونم بهش فکر نکردم
▫️ 0%

? 6 people voted so far.

راستش خیلی وقته دوس داشتم درمورد حجابم و اینکه چطور ازمانتویی بودن رفتم سمت چادرباهاتون حرف بزنم?

خب منم مثل خیلی ازدخترا…
ازیه سنی به بعد مورد توجه قرارگرفتم…
اوایل ارایش نمیکردم
چندبارارایش کردم همه گفتن چقدر تغییر کردی رفتم سمت ارایش بیشتر،به روز تر…

خب واقعاااا هم میدیم که وقتی آرایش میکنم… قشنگ ترمیشم… میرم توخیابون اعتمادبنفس میگیرم..

انگارهمه نگام میکردن،ومورد توجه فامیل،غریبه،زن ومرد میشدم…

خب شاید فکرکنید چه نیازی داشتی؟

ولی این توجه برا منی که اعتمادبنفس بسیاااار پایینی داشتم فوق العاده بهم حس خوب میداددیگه!

تصورکن تنها راهی که خیییلی حس خوب میگرفتم همین بود که ارایش کنم بقیه بگن صبا چه خوشگل شدی

خب قطعا منم دوست داشتم… وهفت قلم آرایش میکردم…لنزهای رنگ رنگی میخریدم،موهای جلوم رو هربارمیرفتیم بیرون یه مدل میزدم…یا یور?یاگیس میکردم و…

مانتوهامم خب مانتویی میخریدم که اجق وجق ترباشه… استینش سرب باشه

تودید بیاد،کیپ بدنم باشه…
میرفتیم مسافرنت یه عااالمه مانتو وروسری میبردم پاچه ها شلواربالا واینور واونور عکس میگرفتم توشلوغی و…

حیف که نمیتونم عکسام روبفرستم اصلا قابل باور نیست دختری که اون تیپ رو میزدیه روز بره حوزه و حچاب بزنه و…??

ازطرفی مادری داشتم که به تیپ و.. دختراش اهمیت میداد… دوس داشت همیشه خوشتیپ باشن…
هربارمیخواستیم بریم بیرون مامان و خانواده میگفتن این لباس رنگیه قشنگ تره… کوتاه تره… بیشتربهت میاد ولابد منظورشون این بود که بدنت توش بیشترمشخصه??

همیشهههه فکر میکردم چادر املیه،ععی اینقدر بدام میاااد چادر بپوشم مثل پیرزنا،ادم دوروز جوونه… باید بگرده تیپ کنه… پسراازش خوشش بیاد و…

اصلاااا از ادمای چادری،حجابی،مسجدی، حسینیه ای،بدون ارایش و… خوشم نمیومد…
فکر میکردم اینا افسرده ان که خودشون رو پیچوندن تو چادر….

هیییییچووووقت خودمو روزی تصور نمیکردم که من حجاب بزنم…

و مثل خیلی ازدخترا میگفتم… پاکی به حجاب نیست که به دله آدمه

اهان اینم بگم من ازسوم دبستان نمازام رو میخوندم…
خییلی کم پیش میومد نخونم….
فلسفه نمازرو نمیفهمیدم…
اماهمیشه سعی میکردم بخونم…

قران هم چندباری ختم کرده بودم…
اما خب بد حجابیم رو داشتم…

تااینکه خواهرم رفت دانشگاه…
دیدم چادرمیپوشه و…بعدست میکرد و… ودیدم چقدر خواهرم باحیاترشده،بیشتربهش میاد،یه دختر پاک تر وباخدا ترشده بود…

منم بخودم قول دادم که وقتی رفتم دانشگاه مثل خواهرم حجاب بزنم… چون ادم باحیاترمیشه،باشخصیت ترمیشه،بیشتر تحویلش میگیرن تومحیط رسمی،خانوووم ترمیشه?،راحتتره…

تااینکه سال۹۶شد کنکور دادم و دانشگاه قبول نشدم:))

بهمن ماه۹۶ازمون پذیرش بهیاری اومد،من سریع ثبت نام کردم ورفتم بهیاری شهرکناریمون…

حقیقتش روز اول کلاس بود که میرفتم، اجیمم باهام اومده بود،اینجا دیگه اجیم چادر نمیپوشید،و زده بود توفاز بد حجابی

و چادرش رو به من داد که استفاده کنم(هنوزم دارمش:)

باهم رفتیم من برای اولین بار چادر زذم…
اخه تودلم مونده بود چادر بزنم، وقراربود برای دانشگاه بزنم اما خب دانشگاه نشد دیگه گفتم بهیاری میشه حتما:)

من اصلااااا بلد نبودم چطور زیر چادر مقنعه بپوشم…
یادمه یکی دوساعت سااااااعت یاشایدم بیشترداشتم فقط مقنعه رو زیرچادر درست میکردم…

دقیقا یادمه یه مقنعه سورمه ای پوشیدم بایه تلق زیرش،چادر و یه ساق دست سورمه ای

وقتی اماده شدم اومدم پیش مامانم،مامانم خندید اجیم گفت اولشه بدو بریم دیرشد

رفتیم کلاس،من تادمه کلاس که داشتیم پیاده میرفتیم من هی چادرم میوفتاد???

چندددین بار تو بازار که رد میشدیم چادرم افتاد اجیم میرفت تو مغازه کارداشت من سریع تو اینه مقنعه و چادرم رو درست میکردم…

یادمه ازبس رفتم تواینه که مرده همینجورداشت نگاه میکرد من دارم تواینه چیکارمیکنم?

خلاصه رفتیم کلاس،راستش اصلاااا راحت نبودم باهاش…
سرکلاس مردم تاکارام رو باچادر انجام میدادم…

تو راه هم ازبس افتاد داغوون شدم?

اجیم گفت همینه دیگه تازه اولشه

اینجا استارت چادر پوشیدن من بود…

اوایل فقط براکلاس چادر میزدم…
اونم هنوز با هفت قلم ارایشم…
اصلا ارایشم کم نشده بود…

بعدش کم کم میرفتم بازار،میدیدم میخوام هرکاری انجام بدم یا ازبالاتنه مشخصه اندامم یاازپایین…
و میدیدم مردا چطور نگاه میکنن

حقیقتش چون دیگه هم چادر میپوشیدم هم مانتو قشنگگگگ تفاوت هارو میفهمیدم

وهی مقایسه میکردم

میدیدم با چادر چقدررراحت بین مردا میتونم برم…سرکلاس کارام رو انجام میدم… نگاه ها خیییلی کم شده بود…

بازار راحتم… کسی نگام نمیکرد چندان.. اما وقتی بد حجابم همششش مورد توجه ام باید همش خودمو بپام

خب این کم کم ارامش رو ازم دور میکرد…
تصمیم گرفتم بعلاوه کلاس،بازارهم چادر بپوشم☺️

خبببب دیگه بازار جایی بود که خودم تنها نمیرفتم یا بافامیل میرفتم یا باخانواده…

وهمیشههههه یه کنایه باید میشنیدم که مثل پیرزن ها شدی… تیپ کن… پاکی به دله…دربیار این چادررو… اصلا بهت نمیاد…بدون حجاب خوشگل تری… جووونی… نپوشون قشنگی هات رو…

عقل مردم تو چشمشونه… ازدواج نمیکنی اگر اینجور باشی… پسرا دنبال دخترا خوشگلن الان…

بماند که من بعداز حجاب زدم چندددین برابررررر خواستگارام بیشترشد،ماهی یا دوهفته ای نبود که من خواستگار نداشته باشم…

فوق العاااده خواستگارام بیشترشد… بااینکه بدون حجاب خوشگل تربودم… اما باحجاب خیلی بیشتر دوسم داشتن ازطرف جنس مخالف…

حتی خواستگارایی داشتم که خودشون تیپ میکردن وقشنگ بودن میگفتن نه مابرای ازدواج دختر محجبه میخوایم تو باحیایی چندبارمن زیرنظرت داشتم..
اصلا من هنگ کردم تو اقاپسر که تیپت خیلی بده تو باید دنبال دختربدحجاب باشی

اما اولین ملاکشون به دل نشستن و باحیاوچادری بود

همششش الکیه که پسرا دنبال دختر اجق وجقن…
اخرسر دختری رو انتخاب میکنن که باحیا و تودار و حفظ زیبایی هاش باشه…

من هم تومسیر بد بودم هم مسیر درست،شک نکن دراین مورد

خب خیییلی تحت فشاربودم…
ازیه طرف ی طعنه های فامیل وخانواده…

ازیه طرف داشت درونم یه اتفاقی میوفتاد…
حس میکردم دارم چیزایی میبینم که بقیه نمیبینن…

هنگ بودم… نمیدونستم چمه… دارم به چه صبایی تبدیل میشم…

همش دمه بقیه گیرمیکردم که بهم طعنه میزدن… میگفتم به شما چه دوس دارم و…

اصلا صبر نداشتم حرف بشنوم…یه بار چنان دعوایی بادخترخاله م کردم که گریه کردخخخ

اصلا دست خودم نبود… زورم میومد…
یه مدت ارایش میکردم غلیظ میرفتم توروضه ها بامانتواجق وجق

یاباهمون ارایش غلیظ میرفتم مراسم سخنرانی مذهبی

باهمون مانتو باهمون ارایش باهمون ظاهربد

اما ازاول تااخر حرفای سخنرانی رو گوش میدادم

اصلا نمیدونم چم شده بود…تصور کن هنوز ظاهرم کم وبیش همون بود اما دلم میخواست برم سخنرانی مذهبی شرکت کنم…
ظاهرم همون بود دلم میخواست برم روضه هارو

میرفتم صف اول اول و قشنگ ازاول تااخربه حرفای سخنران گوش میدادم…

توراه برگشت میگفتم صبا توچته؟نه به این ارایش غلیظ سرووضعت رو ببین؟
نه به این مراسم ها

ببین همه چه حجابی دارن… نمیشه که اینجوربری یه راهی رو انتخاب کن…
درجواب میگفتم نمیدونم چطوراززیبایی هام بگذرم…چطور حجاب بزنم… مگه طعنه هارو نمیبینی

یه جا باچادر میرفتم… یه جا با مانتو…اما همیشههه ارایش رو داشتم اونم غلیظ

کم کم شلوارم رو درست کردم…

دمه عید بود دیگه شلوار جین ولی و… نخریدم…
رفتم مغازه گفتم اقا یه شلوار راسته پارچه پنبه ای میخوام…

گفت بذاربگردم اما برای شما شلوارهای جدیدی اوردیم … نگاه کردم همه لگ وتنگ وساپورتی بود باقیمت مناسب ترازشلوارراسته پارچه پنبه ای

نگاشون کردم دیگه اصلا برام جذابیت نداشت…
گفتم نه اقا من همین پارچه ای رو میخوام…

بهم داد رفتم تواتاق پرو پوشیدم،بخودم تواینه نگاه کردم گفتم صبااااا وااای این چه شلواریه یعنی ازاین به بعد باید اینوبپوشم صدبار دورخودم تواتاق پررو تاب خوردم

تصمیم گرفتم بخرمش… قیمتش اون موقع۱۲۰تومان بود گرون ترازاون شلوارلگ وساپورتی ها…

هنوز همون شلواررو دارم?

تو اتاق پررو گفتم صبایعنی قراره زیر اون مانتوهای اجق وجق شلوارگشااااد بپوشی??

خریدم یه شلوار پارچه ای جنسش پنبه،باخط اتو وسط:)

هرجا میپوشیدمش میدیم وااای چقدرراحتم خسته شده بودم ازبس اون لی هارو پوشیدم خخخخخ

عید بود من همزمان این شلواررو گرفتم اما رفتم اهواز،مانتو جلو باز،وکفش جلو باز و… هم خریدم

ببین صددرصد تغییر نکرده بودم…هنوزم همون ارایش،همون مانتو همون کفش ها بندبندی فقط الان شلوارم رو پارچه خریده بودم

رفتیم جلو دیدم چقدر خوبه که اندامم تو پاهام زیاد مشخص نیست چه خوب این شلواررو خریدم…

گفتم خب کفشام زیاد خوب نیست اخه پاهام توش مشخصه و بازم هرجا میرم نگاها جذب میشه

ازطرفی زیر چادر نمیتونستم کفش بندبندی بپوشم اصلاااا بهش نمیومد??

فقط چندبار اون کفش بندبندیارو پوشیدم دیگه نپوشیدم…
هنوزم خیلی نوعه چون زیاد نپوشیدم

دیگه کفشم رو درست کردم و جلو بسته پوشیدم…

یمدت هم اینطورگذشت،بعدم شروع کردم مانتوم رو درست کردن

خب دیگه دیدم مانتوهام توش بدنم مشخصه…
یه چی بگم؟
ازاولش هم بدم میومد که بدنم تو مانتو مشخص باشه روسری روجوری میپوشیدم که بپوشونه اما خب چون همه اینطور بودن اطرافم منم زیاد اهمیت نمیدادم میگفتم کی میبینه؟

مانتوهای جلو بازهم ازاین گیره ها میزدم که چفت بشه

محرم رسیدومن تصمیم گرفتم برامراسم هاچادربپوشم…

خب هواهم خیییلی گرم بود… اما خب گفتم زشته با این وضع برم مراسم ها…
خدایی خییییلی طعنه هم شنیدم خیییلی

این وضع ادامه پیداکردتااینکه بهیاری من تمام شد و مدرکم رو گرفتم…
یه چندمدت بعد دنبال کارمیگشتم و میگفتم ازمون استخدامی نیست…
خیلی تلاش کردم نشد…

اهان اینم بگم که با یه گروه تلگرامی اشناشدم که خیییلی مذهبی بودن که درجهت ترک گناه فعالیت میکردن…
من رفتم توگروهشون خب اول مسخره شون میکردم ومیگفتم این سخنرانی حاج اقاها چیه گوش میدین…
همش حرف الکی میزنن… مردم اینقدر مشکل دارن و…
مثل همین حرفای کوچه بازاری ادما بی دین الان

اونا برام صحبت میکردن… خیلی قشنگ حرف میزد یه اقای طلبه ای… اصلا تحمیل نمیکرد… خیلی قشنگ مسائل رو توضیح میداد چون رشته ش هم فلسفه بود بادلیل توضیح میداد…
حقیقتش دیدگاهم تغییرکرد به سخنرانی…

برخوردهاشون رو که دیدم گفتم چقدر خوبه حرفاشون کاش منم بتونم به اینجا برسم...

حتی یه روزی تو گروه گفتم که با بد حجابی رفتم بیرون و پسری مزاحمم شد دیگه خسته شدم و…
همین اقاطلبه خیلی قشنگ برام توضیح داد درمورد حجاب و…

کم کم فهمیدم قطعااا قراره تغییراتی درونم رخ بده و دارم اماده میشم…

۱۲اسفندماه۹۷بود اگر اشتباه نکنم…
یه دفترگذاشتم و شروع به خودسازی کردم…

یادمه اولین ویژگی که ترک کردم غیبت بود…
کم کم رفتم جلو… عیب های بیشتر درون خودم دیدم ومیخواستم ترکشون کنم

نمیدونستم ازکجا باید شروع کنم؟
درونم یه حسی میگفت الان پرازعیب م اما نمیدونستم چجور شروع کنم؟
ازکدوم ویژگی بد؟
ازحجاب؟
ازشوخی ها؟
ازارایش؟
ازاعتمادبنفس داغون؟
ازغیبت؟
خودمو درست کنم؟
یامحیط رو؟
روزه هام رو چیکارکنم؟
فهمیدم یه چند سالی نمازم همش باطل بوده اوناروچیکارکنم؟
رابطه هام رو چیکارکنم؟

ازطرفی هیییییچ ادم مذهبی درستی اطرافم نبود که حداقل کمک بگیرم

نمیدونستم سراغ کدوم کتاب برم ازکجا استارتش رو بزنم

ازهرکی میپرسیدم ازکجاشروع کنم یه چندتا کتاب معرفی میکرد منم بینش گیج میشدم. .

امابه دلم افتاد ازتفسیر قران شروع کنم… ببینم اصلااااا خدابهم چی میگه:)

برگزیده تفسیرالمیزان رو شروع کردم خییییلی قشنگ بود بنظرررم خداا قشنگ راه رو نشون میداد برام جذاب شد…

دیدم چقدر علاقه دارم وولع برای بیشتر دونستن درمسیرخدا ..

ازهرکی هم میپرسیدم جواب درست حسابی نمیداد الان منکه میخوام تغییرکنم باید ازکجا شروع کنم؟

اگر اشتباه نکنم۱۸مرداد۹۸بود یهو به دلم افتاد برم حوزه…

یه بعدازظهربود،همه هم خواب بودن یهو به دلم افتاد… انگاریکی بهم میگفت خودشه?
تواینترنت یه عالمه سرچ زدم شرایط حوزه چیه؟اصلا حوزه یعنی چی؟
ازدوست اشنا و…که طلبه بودن تومجازی پرسیدم…
یهو مامان اینارو بیدارکردم پاشین که من یه تصمیم گرفتم?

گفتن صبا چت شده،بازیه دردسر دیگه…
الان پول داری میخوای بری حوزه؟؟؟
حوزه خرج داره مخارج داره…
اینجا حوزه نیست…باید بری شهردیگه… میخوای چطور بری؟
پدری داری که حمایتت کنه؟
کی قراره تورو ببره و بیاره؟

همینجور درمورد دینت بخون…
حوزه براچیته؟؟؟خییییلی بایددرس بخونی الکی نیست….

گفتم نه من تودلم افتاده و خداهم حمایتم میکنه...
گفتن حتمادیوونه شدی…
مامانم گفت اصلااااا من راضی نیستم حمایتت نمیکنم صبا…
حالابرو

خییلی گریه کردم… چون اونموقع به خدا چندان باور عمیق نداشتم که کمکم میکنه حتما…. خانواده هم برای اینکه من پشیمون بشم میگفت حمایتت نمیکنیم…

گفتم صبا ببین تو یه سال شاگردداشتی خداروشکر یه منبع درامدنسبی بود امسالم هم درس بخون هم شاگردبگیر… صبح تاظهر درس،بعدازظهرتاشب شاگرد بگیر…

باهمین پول میتونی کرایه رفت و برگشتت رو بدی…
روز اولی که رفتم حوزه خب حقیقتش کسی نیومدباهام…
رفتم خانومه گفت که نگران هزینه کتاب ها نباش ۵۰%تخفیف داره قسط بندیه…
پول کرایه راهت هم نصفش رو موسس حوزه میده??

من داشتم بال درمیاوردم…
خلاصه ثبت نام کردیم ازمون کتبی و مصاحبه هم دادم..

روز اول کلاس دیدم دونفردیگه هم ازشهرمون میان حوزه،پول نصف کردیم و اگر قراربود یه تنه ماهی۵۰۰تومان بدم… ماهی ۱۰۰اینطور میدادم…
خب این یه معجزه بود برام:)

خب من سال۹۸به طور جهشیییی رشد کردم خیییییییلی تغییر دادم خودمو

حوزه سرعت رشدم رو چندددددین برابر کرده بود

اصلا قابل باور نبود من اون صبام… همه چی یهو داشت عوض میشد

واینم بگم علت ورود من به حوزه این بود که تشنه منابع دینی بودم که خدارو بشناسم اهل بیت رو بشناسم اما خب کسی نبود قشنگ راهنماییم کنه….
چون کسی تو شرایط من نبود بچه ها…

گفتم صبا کارخودته… خودت باید بری حوزه و ازعمق و بامنبع دینت رو بشناسی?

میدونستم منی که مسیر اشتباه رو رفتم خییلی قشنگ ترمیتونم هرچی یادگرفتم رو بازبون خودم به بقیه اموزش بدم…

اهان اینم بگم که این کانال رو روزقدرماه رمضان ۹۸زدم…گفتم من داره مسیرم عوض میشه وقتشه که تجربه هام رو به بقیه هم بگم

دیگه هدفم رو گذاشتم این، صبا تو میتونی هم خودت رشد کنی هم بقیه رو رشد بدی??

انگار مسیرم هدفم کااااامل مشخص شده بود…
مسیری که اینبارجز خدا هییییچ حمایتی نداشتم…
مسیری که باید خودم میرفتم تنهایی.. خودم هزینه هام رو میدادم… وخودم مسئولیت انتخابش رو برعهده میگرفتم

اینقدددددر جذب مطالب دینی شذه بودم اینقدر دیدگاهم تغییر کرده بود که حاضربودم هرسختی ای هست بکشم…
حاضربودم برم تویه رستوران ظرف بشورم هرکاری کنم فقط حوزه رو ازدست ندم اصلااااا

خب براهمچین ادمی بااین حجم تشنه بودن .. مانع ها بی معنی ترین چیزا محسوب میشدن:)

گفتم خدایا این من واینم موانع،همه رو میسپارم بخودت…
خدارو شاهد میگیرم تااینجاکه یکساله ازاین مسیرم میگذره،لحظههههه ای لحظه اییی حوزه و انتخابم به من فشارنیاورد

میگم حتی یک لحظههههه…

همهههه چییییی خودش جلو میرفت…
شاگردام زیادشدن…درامدم خوب شده بود به نسبت،هم به درسم میرسیدم هم به حوزه…
معدل بالای حوزه شدم….
به همه چی میرسیدم…
برنامه داشتم هدف داشتم همههه چی خوب شده بود?

و انگارهرچی میرفتم جلو،چیزایی رو یاد میگرفتم که اصلاااا ادمای اطرافم نمیفهمیدن و سکوتم بیشترمیشد دخترا

انگار حس میکردم میرک حوزه میرم تویه محیط معنوی ویه عالمه درمورد خدا ودین یادمیگرفتم برمیگشتم خونه شادبودم نمیتونستمم بگم چرا…
چون هیییچ کس درک نمیکرد…

دوستای خیییلی خوووب وچادری ای پیداکردم…
حجابم رو بیشتر وعام ترکردم…

هی به درونم اضافه میشد درونم پاک ترمیشد… انگار دیگه نیازی به جلب توجه بیرونی نداشتم

اصلاااا اون مانتو های اجق وجق برام اهمیتی نداشت…
هنوز تاهنوزه تو کمد له شدن زیرهمه لباس ها اما اصلا سمتشون نرفتم

دخترا باورکنید داشتم ازدرون به یسری چیزا پی میبردم که هرچقدر درونم بهترمیشد بیشتر بدم میومد از اون مسیری که بودم…

نمیدونم چقدر حرفای منوواقعاااا درک میکنید

ازاون دوراهی که چیکارکنم؟؟
خدا؟یا نظر بقیه و بی حجابیو..؟؟؟

رهاشده بودم… مسیرم مشخص شد…

دوستای قبلی رو گذاشتم کنار… دیگه دخترااای خوبی پیداکرده بودم… قبل ازحوزه فکر میکردم املم که چادر میپوشم ازبس بقیه بهم گفته بودن…
رفتم حوزه فهمیدم اونا امل اندخخخخ

حجابم بیشتروبیشترشد،رفتارام عوض شد…

میدیدم میرم بازار چقدر رااااااااااحتممممممممم

دیگه افراد زیادی نگاه نمیکردن… راحت کارام رو انجام میدادم…
نه حواسم به موهام بود که نکنه پیدا باشه:)

نه حواسم به بدنم بود که نکنه بدنم معلوم باشه….

واقعااااااارااااااحتتتتت شدم

تازه؟

من قبلا بین اقایون نمیتونستم برم مثلا توصف عابر بخاطر وضعم نمیتونستم برم بین اقایون و کارام رو انجام بدم چون خجالت میکشیدم

اما وقتی چادرزدم واقعااااا میدیدم راحت میرم توبانک بین اقایون تو صف عابر تو صف نانوا و….
همه جااااا میتونستم برم بدون اینکه درمرکز دید باشم

اعتمادخانوادم بهم بیشترشده بود،استقلال بیشتری پیداکردم

خییییلی این راحتی رو دوست داشتم ودارمم

دیگه اعتمادبنفسم خوب شده بود… دیگه حس میکردم نیازبه این همه ارایش هم نیست❤️

دیگه به چیزایی رسیده بودم که خداازدرون لایکم میکرد…
و لایک های محیطی اهمیتش برام خییییلی کم شده بود

ارایشم خیلیی کم شده بود…

دیگه تو مغازه ها دنبال مانتو اجق وجق ومدروز نبودم…
دنبال مانتو ساده و شیک بودم

دنبال ساپورت نبودم… دنبال شلوارراسته بودم☺️

دنبال روسری و شال جیغ واجق وجق نبودم… روسری ساده میپوشیدم

هرجا میرفتم دیگه اون مدل حرف نمیزدم لاس بازی و…

حرفام قشنگ شده بود… محترم شده بود… سنگین شده بود

دیگه ازمانتو تنگ منگ خوشم نمیومد …
ازمانتو رسمی ساده استین بلند و… خوشم اومد…

بچه هااینوازته دلم میگم…
هرچقدر میرم جلو چیزایی رو میفهمم ودرک میکنم که ادمای اطرافم نه میفهمنش ونه درکش میکنن

سکوتم بیشترشده.. دیگه گارد نمیگرم… پذیرشم بیشترشده
دیگه کاربه کسی ندارم اینکه نظرشون چیه چی میخوان و…

درمورد چادر هم من هیچوقت نگفتم ونمیگم که حتماااااا ادم باید چادر بپوشه…
ملاک حجاب کامله ازنظرمن…

ولی خب من بشخصه چادررو انتخاب کردم…
چون ادم مانتو بلندو گشادهم بپوشه بازم مثل چادرراحت نیست…
اخرباید حواست باشه ازپایین وبالا اندامت مشخص نباشه

من یهو تغییر نکردم،من کم کم تغییرکردم…
هیچ کس بهم نگفت حجاب بزن خودم فهمیدم…

کم کم خداروشناختم تاحدی..
اهل بیت رو شناختم تاحدی…

و مهم ترازهمه لطف خدابود بچه ها…
من همیشه گفتم ومیگم اگر خدا مراقبم نباشه هر لحظه ممکنه برگردم به قبل…
اما خدا خواست من بیام تومسیرش..

من هیییییچیییی ازخودم نداشتم وندارم هرچی دارم لطف خداست منم تسلیم وراضی ام به رضای خدا?

 

writer:S.Gh

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

حس خوب...♥

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مذهبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس